سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلام، لطفا بعدازخوندن داستان نظر بذارید...

در رکاب خلیفه

علی (ع) هنگامی که به سوی کوفه می آمد وارد شهر انبار شد که مردمش ایرانی بودند.

کدخدایان و کشاورزان ایرانی خرسند بودند که خلیفه محبوبشان ازشهر آنها عبور می کند، به استقبالش شتافتند.هنگامی که مرکب علی(ع) به راه افتاد آنها درجلو مرکب علی(ع) شروع کردند به دویدن.علی آنها را طلبید و پرسید:چرامی دوید،این چه کاری است که می کنید؟

گفتند:این یک نوعی احترام است که ما نسبت به امرا و افراد مورد احترام خود میکنیم.این،سنت و یک نوع ادبی است که در میان ما معمول بوده است.

حضرت فرمودند:این کار شمارا در دنیا به رنج می اندازد و در آخرت به شقاوت میکشاند.همیشه از این گونه کارها که شما را پست و خوار می کند خودداری کنید. بعلاوه این کارهاچه فایده ای به حال آن افراد دارد؟






تاریخ : پنج شنبه 93/4/26 | 6:58 عصر | نویسنده : امیرحسین صیادمحمدی | نظرات ()

سلام عرض میکنم خدمت شما دوستان عزیزم...

این بار هم یه داستان جالب دیگه براتون تهیه کردم،که امیدوارم خوشتون بیاد!!!

راستی نظر فراموش نشه...

خواهش دعا

شخصی با هیجان واضطراب به حضور امام صادق آمد و گفت:درباره من دعایی بفرمایید تا خداوند به من وسعت رزقی بدهد،که خیلی فقیر و تنگدستم!

امام:((هرگزدعانمیکنم.))

مردگفت:((چرادعا نمی کنید؟))

ادامه مطلب...




تاریخ : پنج شنبه 93/4/26 | 6:45 عصر | نویسنده : امیرحسین صیادمحمدی | نظرات ()

بدون مقدمه،چون داستان کوتاه وجالبی هستش

کارگر و آفتاب

امام صادق(ع) جامه زبرکارگری برتن و بیل در دست داشت و دربوستان خویش سرگرم بود.چنان فعالیت کرده بود که سراپایش را عرق گرفته بود. در این حال ابوعمرو شیبانی رد شد وامام رادرآن تعب و رنج مشاهده کرد.پیش خود گفت شاید علت اینکه امام شخصا بیل به دست گرفته و متصدی اینکار شده این است که کسی دیگر نبود و او خودش ناچار دست به کارشده...

ادامه مطلب...




تاریخ : پنج شنبه 93/4/26 | 6:34 عصر | نویسنده : امیرحسین صیادمحمدی | نظرات ()

بدون مقدمه،چون داستانش خیلی زیباست...

درضمن نظر یادتون نره!!!

انفاق در رکوع

سرپرست و ولیّ شما،تنها خدا است و پیامبر او و آن ها که ایمان آورده اند؛همان ها که نماز را برپا می دارند و در حال رکوع،زکات میدهند.(مائده/55)

ابوذر غفاری نقل میکند: روزی از روزها با رسول خدا(ص) در مسجد نماز میخواندم،سائلی وارد مسجد شد و از مردم تقاضای کمک کرد،ولی کسی چیزی به او نداد،او دست خود را به آسمان بلند کرد و گفت:خدایا تو شاهد باش که من در مسجد رسول تو تقاضای کمک کردم ولی کسی جواب مساعد به من نداد،در همین حال علی(ع) که در حال رکوع بود با انگشت کوچک دست راست خود اشاره کرد.سائل نزدیک آمد و انگشتر را از دست آن حضرت بیرون آورد، ادامه مطلب...




تاریخ : یکشنبه 93/4/8 | 6:34 عصر | نویسنده : امیرحسین صیادمحمدی | نظرات ()

سلام عرض میکنم به شما دوستای همیشه همراه...

این بار یه داستان جالبی رو براتون تهیه کردم ،امیدوارم که خوشتون بیاد...

نظر یادتون نره!!!

مباهله

در آیه61 آل عمران می خوانیم:

هر گاه بعد علم و دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده ،(باز) کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند ،به آن ها بگو:بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم،شما هم فرزندان خود را دعوت کنید ،ما زنان خویش را دعوت نماییم،شما هم زنان خود را،ما از نفوس خود دعوت کنیم ،شما نیز از نفوس خود ،آنگاه مباهله کنیم و لعن خدا را بر دروغ گویان قرار دهیم.

مباهله از نظر مفهوم متداول که از آیه فوق گرفته شده به معنی نفرین کردن دو نفر به یکدیگر است،به این ترتیب افرادی که باهم درباره مسأله مهم مذهبی گفت و گو دارند در یکجا جمع شوند و به درگاه خدا ابتهال و تضرع کنند و از او بخواهند که دروغگو را رسوا و مجازات کند.

سال دهم هجرت بود،پیامبر اسلام(ص) قبلأ نامه ای به اسقف نجران(روحانی بزرگ مسیحیان به نام ابوحارثه) نوشته بود و او و مردم مسیحی نجران را به اسلام دعوت کرده بود.

نجران با هفتاد دهکده تابعه خود ،در نقطه مرزی بین حجاز و یمن قرار داشت و ساکنان آن مسیحی بودند. اسقف نامه پیامبر(ص) را با دقت خواند و در جلسه شورایی خود مطرح کرد،یکی از افراد برجسته شورا به نام شرحبیل که فردی اندیشمند و کاردان بود،گفت:من در امور مذهبی ،تخصص ندارم،ولی ما مکرر از پیشوایان مذهبی خود شنیده ایم که روزی مقام نبوت از نسل اسحاق(ع) به نسل اسماعیل (ع) منتقل میشود،محمد(ص) که از نسل اسماعیل(ع) است،بعید نیست همان پیامبر موعود باشد باید به تحقیق پرداخت.

ادامه مطلب...




تاریخ : یکشنبه 93/4/8 | 6:31 عصر | نویسنده : امیرحسین صیادمحمدی | نظرات ()

سلام ،این بار هم یه داستان دیگه براتون تهیه کردم،امیدوارم خوشتون بیاد...

نظر یادتون نره...

شق القمر

 

قیامت نزدیک شد و ماه از هم شکافت!وهرگاه نشانه و معجزه ای را ببینند روی گردانده،میگویند:«این سحری مستمر است!»آن ها(آیات خدا را)تکذیب کردند و از هوای نفس شان پیروی نمودند؛ و هر امری قرارگاهی دارد!

«قمر/آیات3_1»

شبی از مشرکان مکّه جمع شدند خدمت رسول خدا(ص) و به پیامبر گفتند اگر راست میگویی که پیامبر خدایی ماه را برای ما بشکاف و دو نصف کن،سپس پیامبر(ص) به آن ها فرمود: اگر من ماه را دو نیم کنم شما ایمان می آورید؟ گفتند آری و آن شب چهاردهم ماه بود، سپس رسول خدا(ص) از پروردگار درخواست کرد که آن چه آن ها میخواهند عطا فرماید،در این هنگام ماه شکافته شد و دو نیمه گردید.

ادامه مطلب...




تاریخ : یکشنبه 93/4/8 | 6:23 عصر | نویسنده : امیرحسین صیادمحمدی | نظرات ()

سلام عرض میکنم به شما دوستای خوبم،این هفته داستان زندگی حضرت محمد(ص)رو براتون تهیه کردم.

امیدوارم خوشتون بیاد،البته نظر یادتون نره...

حضرت محمد (ص) در تورات و برخى کتب آسمانى «احمد» نامیده شده است. آمنه، دختر وهب، مادر حضرت محمد (ص) پیش از نامگذارىِ فرزندش توسط عبدالمطلب به محمّد، وى را «احمد» نامیده بود.

 

 

کنیه حضرت محمد (ص): ابوالقاسم و ابوابراهیم.

 

القاب حضرت محمد (ص): رسول اللّه، نبى اللّه، مصطفى، محمود، امین، امّى، خاتم، مزّمل، مدّثر، نذیر، بشیر، مبین، کریم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشّر، منذر، مذکّر، یس، طه‏ و...

 

 

منصب حضرت محمد (ص): آخرین پیامبر الهى، بنیان‏گذار حکومت اسلامى و نخستین معصوم در دین مبین اسلام.

 

تاریخ ولادت حضرت محمد (ص): روز جمعه، هفدهم ربیع الاول عام الفیل برابر با سال 570 میلادى (به روایت شیعه). بیشتر علماى اهل سنّت تولد آن حضرت را روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول آن سال دانسته‏ اند.

زندگی نامه حضرت محمد,زندگینامه حضرت محمد,بیوگرافی حضرت محمد,حضرت محمد

 

 

ادامه مطلب...




تاریخ : یکشنبه 93/4/1 | 7:46 عصر | نویسنده : امیرحسین صیادمحمدی | نظرات ()
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • پاتوق مقالات شما